سفرهای بسیار به هایدلبرگ
راینهارد با شادی و شعفی مهارنشدنی احساس میکرد که جنگ، جنگی که چنین ستمگر و بیپایان بهنظر میرسید، فروپاشی خویش را آغاز کرده است. همچون پردهای خاکستری رنگ که با ضربههای طلایی رنگ تازیانهی خورشید از همگسیخته و ناپدید شده بود؛