درون آینه و آنچه آلیس آنجا دید

"«""آه گربه کوچولو! چقدر خوب می‌شد اگر می‌توانستیم برویم توی خانه‌ی آینه‌ای. مطمئنم چیزهای قشنگی آن‌جاست. گربه کوچولو، بیا وانمود کنیم یه‌جور راهی برای رفتن به آن داخل وجود دارد. بیا وانمود کنیم که آینه مثل پارچه‌ی توری نرم است، طوری که می‌توانیم برویم داخلش. مثل این که آینه دارد به یک جور مه تبدیل می‌شود! چقدر رد شدن از آن آسان است..."" و همان‌طور که این را می‌گفت لبه‌ی شومینه ایستاده بود؛ هر چند که دقیقا نمی‌دانست چطور آن‌جا آمده. آینه هم داشت مانند مه نقره‌ای درخشانی محو می‌شد.»"
7 /10
7

درون آینه و آنچه آلیس آنجا دید

"«""آه گربه کوچولو! چقدر خوب می‌شد اگر می‌توانستیم برویم توی خانه‌ی آینه‌ای. مطمئنم چیزهای قشنگی آن‌جاست. گربه کوچولو، بیا وانمود کنیم یه‌جور راهی برای رفتن به آن داخل وجود دارد. بیا وانمود کنیم که آینه مثل پارچه‌ی توری نرم است، طوری که می‌توانیم برویم داخلش. مثل این که آینه دارد به یک جور مه تبدیل می‌شود! چقدر رد شدن از آن آسان است..."" و همان‌طور که این را می‌گفت لبه‌ی شومینه ایستاده بود؛ هر چند که دقیقا نمی‌دانست چطور آن‌جا آمده. آینه هم داشت مانند مه نقره‌ای درخشانی محو می‌شد.»"

لوئیس کارول



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی