بازمانده
اينجا در حال سقوط، توی زندگی خودم، توی كابين هواپيما زندانی شدهم. خيلی چيزها هست كه دوست دارم تغيير بدم، ولی نمیتونم. تموم شد. حالا ديگه فقط يه داستانه. اين زندگی و مرگ تندر برانسونه و من نمیتونم از اون فرار كنم. آسمون آبيه و خورشيد به همهجا میتابه. خورشيد مثل يه نقطهی درخشان وسط آسمون میتابه. امروز روز زيباييه... ؛