امید آفتابی من! (نامه های احمد شاملو به پسرش / سامان)

امید آفتابی من جز این آرزو ندارم که حالت خوب و فکرت راحت واعصابت آرام باشد.در کارت توفیق حاصل کنی و پشتیبان روحی پدرت باشی که امیدش هستی و می دانی که درباره ات چه عقیده و چه قضاوتی دارد.در عین حال دلم می خواهد واقعا دنیا را بشناسی و با چشم باز وعقل سلیم درمسائل نگاه کنی و درحالی که جسما و روحا جوانی خود را حفظ میکنی و از زندگی کوتاهی که آدمی زاد در این چهار صباح عمر خود دارد لذت می بری و هر ساعت زندگیت را غنیمتی بازیافته تلقی می کنی،ازلحاظ فکر و معرفت هر ساعت پیرتر و جهاندیده تر بشوی.دلم می تپد و آرزو دارم که به این خواست من لبیک بگوییو بکوشی این جور باشد از پشت جلد
8 /10
8
موضوع کتاب


امید آفتابی من! (نامه های احمد شاملو به پسرش / سامان)

امید آفتابی من جز این آرزو ندارم که حالت خوب و فکرت راحت واعصابت آرام باشد.در کارت توفیق حاصل کنی و پشتیبان روحی پدرت باشی که امیدش هستی و می دانی که درباره ات چه عقیده و چه قضاوتی دارد.در عین حال دلم می خواهد واقعا دنیا را بشناسی و با چشم باز وعقل سلیم درمسائل نگاه کنی و درحالی که جسما و روحا جوانی خود را حفظ میکنی و از زندگی کوتاهی که آدمی زاد در این چهار صباح عمر خود دارد لذت می بری و هر ساعت زندگیت را غنیمتی بازیافته تلقی می کنی،ازلحاظ فکر و معرفت هر ساعت پیرتر و جهاندیده تر بشوی.دلم می تپد و آرزو دارم که به این خواست من لبیک بگوییو بکوشی این جور باشد از پشت جلد

احمد شاملو

احمد شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴–۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ‌نویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران بود.


نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی