اسیر خشکی
شخصیت اول رمان «اسیرِ خشکی» زن جوانی است که میان سرخوردگیهای سیاسیاش در حزب کمونیست و جمع همحزبیهای جوانش، روابط فروپاشیدهاش با والدین خود، ارتباطی عاطفی با رفیق همحزبیاش دارد و در بیان احساسات خود به عنوان یک زن، سرگشته و در آستانهی از خودبیگانگی است . «اسیر خشکی» در بحرانیترین دوران زندگی این شخصیت که دورانی پرفراز و نشیب از تاریخ معاصر جهان نیز هست، روایتگر مسیری است که این زن میپیماید. در ادبیات بریتانیا برای «جین آستین» جانشینی سزاوارتر و قدرتر از «دوریس لسینگ» وجود ندارد. «اسیر خشکی» خاطراتی است که نه به جنبش کارگری و نه به سوسیالیسم جهانی بلکه به زنی به اسم «فلورا» تقدیم میشود که شاید بهترین و مهربانترین زن بوده است .