خرستان
لوریس چکناوُریان:«اگر آدمیزاد در روز چند بار خریت نکند، آدم نمیشود! ... خرها هر روز که ما را میبینند، میگویند اینها دیگر چه کسانی هستند که روی دو پا راه میروند! آنها هم ما را به چشم دیگری میبینند.» ......در این فاصله قانون خرکی داشت با موفقیت شلنگ تخته خودش را میانداخت و پیشتر و پیشتر میرفت و خرکیتر و خرکیتر میشد، دنیا دیگر خودش را راحت کرده بود از شر مرز ملیت و فرهنگ و سنت و آداب و رسوم و حتا زبان. همه با خیال راحت فقط عرعر میکردند و بس، و وقت و بیوقت، در پیشگاه مجسمهمطلای خر، خم و راست میشدند....