یوزپلنگانی که با من دویده اند

طاهر آوازش را در حمام تمام کرد و به صدای آب گوش داد آب را نگاه کرد که از پوست آویزان بازوهای لاغرش با دانه‌های تند پایین می‌رفت بوی صابون از موهایش می‌ریخت هوای مه شده‌ای دور سر پیرمرد می‌پیچید آب طاهر را بغل کرده بود
3 /10
3

یوزپلنگانی که با من دویده اند

طاهر آوازش را در حمام تمام کرد و به صدای آب گوش داد آب را نگاه کرد که از پوست آویزان بازوهای لاغرش با دانه‌های تند پایین می‌رفت بوی صابون از موهایش می‌ریخت هوای مه شده‌ای دور سر پیرمرد می‌پیچید آب طاهر را بغل کرده بود

بیژن نجدی



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی