غاب (نامه هایی به کرت کوبین)
تازهترين كتاب زكريا قائمی نشان از روايتهای برآمده از اضطرابهای وجودیاش دارد. نويسندهی رمان تحسينشدهی تجريش باز هم قصهی يك پرسهزن را نوشته است كه در خيابانها میچرخد و موسيقی گوش میكند و با جهان در حال گپ و گفت است... قهرمان قائمی مرد جوانی است عاصی كه با ماشينش مسافركشی میكند. او برای اين كار شانی هويتساز قايل است و از اين پرسهزنی حظ ميبرد. روزی زن جوانی مسافرش میشود و اين آشنايی چنان پيش میرود كه زن به او اعتماد میكند و مشتری دائمیاش میشود... كتاب شروعی روايی و لحنی خطابی دارد، كه به صورت نامهای بلند نوشته شده است. اين مسافركش شيفتهی موسيقی، ادبيات و البته فلسفه در سايهی اين اتفاق خودش را باز میيابد، و درك میكند كه گريختن از گذشته و ديگری كار راحتی نيست. قائمی رمانی نوشته كه در آن آدمها خود را در نقابی از ديالوگ و ترديد به جهان پنهان كردهاند و ناگهان جنونی آنی وامیداردشان تا از پرده بيرون بيايند و نشان بدهند كه روزگار را چگونه رقم خواهند زد؛