خلسه های زنانه

سردم می‌شود پتو را دور خودم می‌پیچم و با چشمان بسته دستم را روی تخت می‌کشم با حس کردن جای خالیت، گوش‌هایم را برای شنیدن پاورچین‌هات، یا هم‌زدن چایت تیز می‌کنم تا شاید دوباره خوابم ببرد باید از تخت بیرون بیام هیچ صدایی نیست و نه حتی لباس‌هایی که شلخته‌وار روی مبل‌ها افتاده باشد می‌نشینم رو توالت‌فرنگی و مسواک می‌زنم می‌گویی: نمی‌دانم حکایت صدای سیفون بعد از صدای خر‌خر مسواکت چیه! از دستشویی بیرون می‌آیم مو‌هایم را جمع می‌کنم بوی ادکلنت همه‌جا پیچیده است می‌گویی: قهوه یا چای؟ می‌گویم: قهوه
4 /10
4

خلسه های زنانه

سردم می‌شود پتو را دور خودم می‌پیچم و با چشمان بسته دستم را روی تخت می‌کشم با حس کردن جای خالیت، گوش‌هایم را برای شنیدن پاورچین‌هات، یا هم‌زدن چایت تیز می‌کنم تا شاید دوباره خوابم ببرد باید از تخت بیرون بیام هیچ صدایی نیست و نه حتی لباس‌هایی که شلخته‌وار روی مبل‌ها افتاده باشد می‌نشینم رو توالت‌فرنگی و مسواک می‌زنم می‌گویی: نمی‌دانم حکایت صدای سیفون بعد از صدای خر‌خر مسواکت چیه! از دستشویی بیرون می‌آیم مو‌هایم را جمع می‌کنم بوی ادکلنت همه‌جا پیچیده است می‌گویی: قهوه یا چای؟ می‌گویم: قهوه

مریم بیرنگ



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

از همین نویسنده

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی