ویرجینیا گرگ می شود
"ویرجینیا، خواهر ونسا، گرگ شده است او میغرد و زوزه میکشد و کارهای عجیب و غریب میکند همهی خانواده از دست رفتارهای ویرجینیا بههم ریختهاند و ونسا برای خوشحالی خواهرش، دست به هر کاری میزند، اما هیچچیز حال ویرجینیا را خوب نمیکند ویرجینیا میخواهد پرواز کند و در تخیلش ،دنبال سرزمین چیزهای خوب میگردد با این فکر، ونسا سرزمین چیزهای خوب را به شکل باغی بسیار زیبا، همراه با تاب و نردبان، روی دیوار اتاقخواب میکشد «اینطوری همهی چیزهایی که پایین بودند، میتوانستند بالا بروند» چیزی نمیگذرد که ویرجینیا بهطرز شگفتانگیزی متحول میشود و خود را به دست نقاشی خیالی خواهرش میسپارد"