سرزمین آلوچه های نارس
سرزمین آلوچههای نارس ، داستان گروهی از جوانان را روایت میکند که به امید یافتن وضعیت و ارتباطی بهتر، ولایت فقرزده خود را به مقصد شهر ترک میکنند. اما خیلی زود امیدشان درهم میشکند، چرا که شهر هم، درست مثل مناطق روستایی، ردپای ظلم و ستم حکومت دیکتاتوری کاملا هویداست. تمامی دوستان راوی به او خیانت کرده و یا خود را به نابودی میکشانند. با از هم پاشیدگی این اتحاد، میتوان دید که چگونه یک حکومت مستبد و دیکتاتور به جزئیترین حوزههای زندگی انسانها سرک کشیده و چگونه همهی افراد، حتی قویترین آنها مجبور میشوند یا با ستمگران سازش کرده و یا در برابرشان مقاومت کرده و از بین بروند. بوی فقر، رنج، فساد و مرگ در جای جای داستان به مشام میرسد و حق انتخاب و آزادی مردم به حداقل رسیده. هرتا مولر، در این روایت زندگی جند جوان را به تصویر میکشد که از آزادی و وطن تهی شدهاند