او بر راهون اشک میریزد
اولین کتاب جویس که "موسیقی مجلسی" نام داشت و حاوی 36 قطعه شعر عاشقانه بود در سال 1907 منتشر شد. ترجمه این کتاب را در بخش اول "او بر راهون اشک میریزد" خواهید خواند. جویس از موسیقیای سخن میگوید که در همه جا جاری است، در «زمین و هوا»، در کناره آن «رود»ی که بیدبنان آن جا با هم ملاقات میکنند؛ موسیقایی شیرین که سر از «بهشت» درمیآورد و چنگهایی ناپیدا که نوازندهی آناند. بهراستی چه چنگی ناپیداتر از چنگِ زبان هست که آن چنان که خودِ جویس میگوید در «اولیس» و «شبزندهداری فینگنها» مینوازد؟ جالب آن که «رود» همان خصلتِ پویایی را دارد که باختین درباره زبان از آن سخن میگوید. جویس نه از دریا که از رود (روند؟)ی سخن میگوید که بیدها (آدمها؟) در دو سوی آن با یکدگر دیدار میکنند. چرا دنبال ثبات میگردی؟ وقتی میتوانیم از روابط دریایی مان محافظت کنیم که میان جذر و مد در رفت و آمدند رفتن و برگشتن و محبت و مرگ چرا دنبال ثبات میگردی؟ ماهی گرانبهاتر از درخت سنجاب مهمتر از شاخه و ابرها با اهمیت تر از نیویورک اند.