مجموعه آثار چخوف (ده) (نامه ها (سه))
...ساخالین محل رنجهای طاقتفرساست. رنجیکه انسان، چه آزاد و چه تبعیدی میتواند آنرا تحمل کند. کسانیکه در اینجا و یا نزدیک آن کار میکنند، سعی کردهاند مسائل مهم و پرمسئولیت آنرا حل کنند و هنوز هم مشغولند. متأسفمکه احساساتی نیستم، وگرنه میگفتم که ما نیز مانند ترکها که بهزیارت مکه میروند، باید به ساخالین برویم. همچنین دریانوردان و کیفرشناسان باید بههمانچشمی به ساخالین نگاهکنند که نظامیان به سواستوپل مینگرند. از محتوای کتابهایی که خواندهام و آنهایی که درحال خواندنشان هستم، پیداستکه ما میلیونها انسانرا در زندان پوساندهایم. بدون هیچفکر، بربرمنشانه و بیهوده آنها را ازبین بردهایم. مردمرا با غل و زنجیر ازمیان سرما، دهها هزار ورست، عبور دادهایم، به سفلیسشان آلوده کردهایم، به فسق و فجورشان کشاندهایم، بزهکاری را رواج دادهایم و گناه همۀ اینها را بهپای سرپرستان زندانها نوشتهایم. حالا دیگر همۀ مردم تحصیلکردۀ اروپا میدانند که مقصر ما هستیم نه سرپرستان زندانها. با همۀ اینها میگوییم اینمسائل ربطی بهما ندارد! سالهای پرطمطراق شصت، برای بیماران و زندانیهای تبعیدی کاری انجامندادند و بهاینترتیب مهمترین دستورالعمل مدنیت مسیحی را نقضکردند. در عصر ما کارهایی برای بیماران انجام میشود ولی برای تبعیدیهاهیچکار. حقوقدانان ما هیچ علاقهای به امور مربوط به زندانها نشان نمیدهند. خیر، بهشما اطمینان میدهم که مسافرت به ساخالین لازم و جالب است. فقط جای تأسف استکه من به آنجا میروم، نه یکفرد آگاهتر به امور که برای برانگیختن علاقه اجتماع استعداد بیشتری داشتهباشد. / نامۀ چخوف به سووُرین؛1 صص. 55-56