کبوترها و بازها

داستان در مورد پسرکی به نام یورجی است که با دختری به نام کولومبا نامزد می‌باشد. همه در دهکده می‌دانند که پدربزرگ کولومبا کوزه‌ای پر از طلا دارد، روزی این کوزه گم می‌شود و پدربزرگ می‌گوید که شاید یورجی آن را دزدیده است. این موضوع سبب کدورت بین دو نامزد شده و بین آن‌ها جدایی می‌افکند. غرور هیچ یک به آن‌ها اجازه‌ی پیش‌قدم شدن نمی‌دهد و پسرک به بستر بیماری می‌افتد... ؛ برش‌هایی از کتاب: هیچ کس نمی‌تواند بگوید در عمرش مرتکب گناهی نشده است! این را بر زبان آوردن، خودش گناه محسوب می‌شود. انگار به خداوند عصیان کرده باشی؛ عشق و محبت را فقط می‌توان از طریق عشق و محبت به دست آورد؛ زمان‌، از هر قاضی‌ای بهتر قضاوت می کند. صبر و تحمل و شجاعت تنها شاهدانی هستند که رشوه نمی‌گیرند؛ یک مرده ممکن است رستاخیز کند، اما عشقی که با نفرت خاموش شده است، دیگر زنده نمی‌شود؛
8 /10
8

کبوترها و بازها

داستان در مورد پسرکی به نام یورجی است که با دختری به نام کولومبا نامزد می‌باشد. همه در دهکده می‌دانند که پدربزرگ کولومبا کوزه‌ای پر از طلا دارد، روزی این کوزه گم می‌شود و پدربزرگ می‌گوید که شاید یورجی آن را دزدیده است. این موضوع سبب کدورت بین دو نامزد شده و بین آن‌ها جدایی می‌افکند. غرور هیچ یک به آن‌ها اجازه‌ی پیش‌قدم شدن نمی‌دهد و پسرک به بستر بیماری می‌افتد... ؛ برش‌هایی از کتاب: هیچ کس نمی‌تواند بگوید در عمرش مرتکب گناهی نشده است! این را بر زبان آوردن، خودش گناه محسوب می‌شود. انگار به خداوند عصیان کرده باشی؛ عشق و محبت را فقط می‌توان از طریق عشق و محبت به دست آورد؛ زمان‌، از هر قاضی‌ای بهتر قضاوت می کند. صبر و تحمل و شجاعت تنها شاهدانی هستند که رشوه نمی‌گیرند؛ یک مرده ممکن است رستاخیز کند، اما عشقی که با نفرت خاموش شده است، دیگر زنده نمی‌شود؛

گراتزیا دلددا



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی