گوشواره ها

هر کسی از دنیا پناهگاهی دارد. ساحلی امن که روزهای طوفانی را با خیال آن سپری کند. یا مانند پویای کودکی تویی کهنه، رویای کودکی را به او برگرداند. هر کسی جایی را دارد که برایش ابتدای جهان است و نقطه آغاز . در لحظه‌های نفس‌گیر زندگی، نیرویی که از پناهگاهش می‌آید ادامه‌ راه را برایش ممکن می‌کند. شاید پناهگاهش متروکه‌ و کهنه شده باشد. شاید دیوارهای مرطوبش شکم داده باشند، اما همان بودنش، تکیه‌گاه است. پناهگاه، گاهی هم حضور کسی است در خاطره‌ای، در خانه‌ای. کسی که درهای خانه را باز کند. اشباح و خاطره‌ها را راه بدهد تا آنجا نفس بکشند پناهگاه که ویران شود، اشباح راهشان را گم می‌کنند. هاله‌ی امن قدیمی از دست می‌رود و آن درد که نامش غربت است، از راه می‌رسد
6 /10
6

گوشواره ها

هر کسی از دنیا پناهگاهی دارد. ساحلی امن که روزهای طوفانی را با خیال آن سپری کند. یا مانند پویای کودکی تویی کهنه، رویای کودکی را به او برگرداند. هر کسی جایی را دارد که برایش ابتدای جهان است و نقطه آغاز . در لحظه‌های نفس‌گیر زندگی، نیرویی که از پناهگاهش می‌آید ادامه‌ راه را برایش ممکن می‌کند. شاید پناهگاهش متروکه‌ و کهنه شده باشد. شاید دیوارهای مرطوبش شکم داده باشند، اما همان بودنش، تکیه‌گاه است. پناهگاه، گاهی هم حضور کسی است در خاطره‌ای، در خانه‌ای. کسی که درهای خانه را باز کند. اشباح و خاطره‌ها را راه بدهد تا آنجا نفس بکشند پناهگاه که ویران شود، اشباح راهشان را گم می‌کنند. هاله‌ی امن قدیمی از دست می‌رود و آن درد که نامش غربت است، از راه می‌رسد

شیدا اعتماد



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

   

     
 
عبارت امنیتی