کاسپار

کاسپار نمایشنامه‌ای پست‌مدرن است ملهم از سرگذشت مرموز کاسپار هاوزر، پسری آلمانی که با سرووضعی غیرعادی در شهر پیدا می‌شود و از نامه‌ای که در دست دارد چنین بر می‌آید که از بدو تولد در مکانی تنگ و تاریک نگهداری می‌شده است. اشخاص مختلفی به تعلیم و تربیت او گمارده می‌شوند، اما آن‌ها بیش از آن‌که به او کمک کنند،‌ به سلامت جسمی و روحی او لطمه می‌زنند. هاندکه در نمایشنامه‌های خود به مقوله‌ی زبان می‌پردازد. از نظر او زبان نه‌تنها حامل اندیشه، احساسات و تجربیات فردی است، بلکه مجموعه‌ای است از یک سسله‌قواعد که ساختار درونی آن از لحاظ کیفی در شکل‌گیری تصورات و دریافت‌ها و محسوسات ما مؤثر است. او تأکید می‌کند که در جوامع صنعتی، که فرد خود را آزاد و رها از قید‌وبند بکن‌نکن‌های حاکمانه می‌انگارد، این خطر بسیار است که رسانه‌های همگانی با سوءاستفاده از زبان چنان به افکار عمومی شکل دهند که فرد ایدئولوژی حاکم را ایدئولوژی خود تلقی کند. نمایشنامه‌ی کاسپار بر آن نیست که نشان دهد قضیه‌ی کاسپار هاوزر واقعاً چگونه است یا واقعاً چگونه بوده. بلکه می‌خواهد نشان دهد که قضیه‌ی یک آدمی چه ممکن است باشد. این نمایشنامه نشان می‌دهد که چگونه می‌توان کسی را با حرف‌زدن به حرف‌زدن واداشت. ازاین‌رو این نمایش را «شکنجه‌ی گفتاری» هم می‌توان نامید. پیشنهاد می‌شود که باری تجسم این شکنجه در بالای دهنه‌ی صحنه نوعی چشم جادویی نصب شود که همه‌ی تماشاگران بتوانند آن را به خوبی ببینند. البته وجود این چشم نباید موجب شود که تماشاگران از تعقیب وقایع روی صحنه باز بمانند. علمکرد این چشم آن است که با پلک‌‌زدن‌های عصبی خود مشخص کند که تلقین به قهرمان نمایش هر بار با چه حدتی صورت گرفته است. هرچه قهرمان نمایش نسبت به این تلقین از خود مقاومت بیشتری نشان می‌دهد،‌ تلقین با حدت بیش‌تری صورت می‌گیرد و در نتیجه شدت پلک‌زدن‌های چشم جادویی نیز افزوده می‌شود... بریده‌ای از پیشگفتار نویسنده بر نمایشنامه‌ی کاسپار
5 /10
5

کاسپار

کاسپار نمایشنامه‌ای پست‌مدرن است ملهم از سرگذشت مرموز کاسپار هاوزر، پسری آلمانی که با سرووضعی غیرعادی در شهر پیدا می‌شود و از نامه‌ای که در دست دارد چنین بر می‌آید که از بدو تولد در مکانی تنگ و تاریک نگهداری می‌شده است. اشخاص مختلفی به تعلیم و تربیت او گمارده می‌شوند، اما آن‌ها بیش از آن‌که به او کمک کنند،‌ به سلامت جسمی و روحی او لطمه می‌زنند. هاندکه در نمایشنامه‌های خود به مقوله‌ی زبان می‌پردازد. از نظر او زبان نه‌تنها حامل اندیشه، احساسات و تجربیات فردی است، بلکه مجموعه‌ای است از یک سسله‌قواعد که ساختار درونی آن از لحاظ کیفی در شکل‌گیری تصورات و دریافت‌ها و محسوسات ما مؤثر است. او تأکید می‌کند که در جوامع صنعتی، که فرد خود را آزاد و رها از قید‌وبند بکن‌نکن‌های حاکمانه می‌انگارد، این خطر بسیار است که رسانه‌های همگانی با سوءاستفاده از زبان چنان به افکار عمومی شکل دهند که فرد ایدئولوژی حاکم را ایدئولوژی خود تلقی کند. نمایشنامه‌ی کاسپار بر آن نیست که نشان دهد قضیه‌ی کاسپار هاوزر واقعاً چگونه است یا واقعاً چگونه بوده. بلکه می‌خواهد نشان دهد که قضیه‌ی یک آدمی چه ممکن است باشد. این نمایشنامه نشان می‌دهد که چگونه می‌توان کسی را با حرف‌زدن به حرف‌زدن واداشت. ازاین‌رو این نمایش را «شکنجه‌ی گفتاری» هم می‌توان نامید. پیشنهاد می‌شود که باری تجسم این شکنجه در بالای دهنه‌ی صحنه نوعی چشم جادویی نصب شود که همه‌ی تماشاگران بتوانند آن را به خوبی ببینند. البته وجود این چشم نباید موجب شود که تماشاگران از تعقیب وقایع روی صحنه باز بمانند. علمکرد این چشم آن است که با پلک‌‌زدن‌های عصبی خود مشخص کند که تلقین به قهرمان نمایش هر بار با چه حدتی صورت گرفته است. هرچه قهرمان نمایش نسبت به این تلقین از خود مقاومت بیشتری نشان می‌دهد،‌ تلقین با حدت بیش‌تری صورت می‌گیرد و در نتیجه شدت پلک‌زدن‌های چشم جادویی نیز افزوده می‌شود... بریده‌ای از پیشگفتار نویسنده بر نمایشنامه‌ی کاسپار

پتر هاندکه



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

   

     
 
عبارت امنیتی