گناه فرار
"شبی پدری عجول بعد از زیرگرفتن زنی در جاده، توقف نمیکند و میگریزد، کیلومترها دورتر از محل حادثه اتوموبیلش را میسوزاند و همهچیز را فراموش میکند. اما پسرش که شاهد این ماجراست... نه! او هرگز فراموش نمیکند. بعد از آن همهچیز میان او و پدرش تغییر میکند."