کبوتران روی چمن
هواپیماها بر فراز شهر بودند، پرندگانِ بدشگون. هیاهوی موتورها رعد بود، تگرگ بود، توفان بود. توفان و تگرگ و رعد، صبح و شب، سررسیدن و چرخزدن، مشقِ مرگ، غرشی توخالی، لرزه، خاطرهای در میان خرابهها. هنوز گودالهای بمباران هوایی برجا بودند. کاهنها لبخند زدند. هیچکس سر بهسوی آسمان بلند نکرد کبوترانِ روی چمن را مهمترین اثر نویسندهٔ آلمانی، وُلفگانگ کؤپن میدانند. تمام داستان این رمان در بازهٔ زمانی یک روزه در شهری در آلمان اشغالی میگذرد. جایی که صدای هواپیماهای جنگی برفراز شهر بر تنش زندگیها میافزاید کؤپن پازل به همریختهای میسازد از زندگی زنان و مردانی که مدام در تلاشاند برای درک، فهمیدن و عاشق شدن، اما فریادهای طلب کمکشان پشت صدای آژیرها، ناقوسها، بوق ماشینها و داد دیگران شنیده نمیشود