قصر 9 پنجره
"ساقی، دختر مو فرفری و باهوش خانم حسابدار، هر صبح از تپه به سوی قصر نه پنجره، بالا می رود. اهالی شهر خیلی کنجکاو هستند از راز صاحب قصر سر دربیاورند. که در شهر همه چیز به او ربط دارد. مغازه ها پر از اختراعات جورواجورش است و مهم تر از همه مردم شهر عادت کرده اند خواب های بدشان را به دستگاه رویا خوان او بدند و به جایش خواب های خوب تحویل بگیرند. اما هیچ وقت هیچ کس او را ندیده، جز ساقی!"