امپراتور و بازی امپراتور

کتاب امپراتور و بازی امپراتور: آن روز باران میآمد، بارانی سرد، و مه در هوا شناور بود که اعلیحضرت برای ایراد سخنرانی به بالکن تشریف فرما شدند. در کنار ایشان انگشت‌شماری رجال، خیس و افسدهف ایستاده بودند؛ بقیه یا در زندان بودند یا گریخته از پایتخت. امپراتور چنان آهسته حرف میزدند که کلمه به کلمهی سخنان ایشان به سختی شنیده میشد ...
6 /10
6
موضوع کتاب


امپراتور و بازی امپراتور

کتاب امپراتور و بازی امپراتور: آن روز باران میآمد، بارانی سرد، و مه در هوا شناور بود که اعلیحضرت برای ایراد سخنرانی به بالکن تشریف فرما شدند. در کنار ایشان انگشت‌شماری رجال، خیس و افسدهف ایستاده بودند؛ بقیه یا در زندان بودند یا گریخته از پایتخت. امپراتور چنان آهسته حرف میزدند که کلمه به کلمهی سخنان ایشان به سختی شنیده میشد ...

ریشارد کاپوشچینسکی



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی