کارگران بی طبقه (توان چانه زنی کارگران در ایران پس از انقلاب)

حضور تشکل‌‌هاي کارگري در ساختار اقتصادي جوامع مدرن، با توجه به وجود منافع متعارض در روابط ميان کارگران و کارفرمايان، اهميت زيادي دارد. اين سازمان‌‌ها، هم به‌‌عنوان ميانجي تعارضات اقتصادي در فرايند کار و هم به‌‌عنوان مهم‌‌ترين سازوکار تدافعي کارگران، نقشي حياتي در نظام‌‌هاي اقتصادي موجود ايفا مي‌کنند. بديهي است که کارگر منفرد فقط مي‌تواند سر دستمزد و شرايط کاري شخص خود با کارفرما وارد مذاکره شود و گرفتن امتيازات کلان‌‌تر تنها از رهگذر قدرت جمعي کارگران در فرايند مذاکره يا منازعه امکان‌‌پذير است. از طرف ديگر، با تأمين يک‌‌طرفه‌‌ي منافع کارفرمايان در نبود تشکل‌‌هاي کارگري معيشت، قدرت خريد و امکانات مادي کارگران براي بازتوليد حيات اجتماعي‌‌شان کاهش مي‌‌يابد. زيرا کارفرمايان همواره تمايل دارند دستمزدها و امکانات رفاهي کارگران را براي افزايش ارزش‌‌آفريني از فرايند کار و تضمين روند انباشت سرمايه به حداقل ممکن کاهش دهند. بنابراين، حضور تشکل‌‌هاي کارگري هم براي احقاق حقوق کارگران و هم براي جلوگيري از فرسايش نسلي و بين‌‌نسلي آن‌‌ها اهميت بسيار زيادي دارد..." اين كتاب از رساله‌ي دكتراي من با عنوان (تحول توان چانه‌زني كارگران در ايران پس از انقلاب) استخراج شده است...عنوان كتاب ممكن است باعث ايجاد سوءتفاهماتي شود همين‌جا متذكر مي شوم (بي‌طبقه) وصف‌شدن كارگران ايراني در نام‌گذاري اين كتاب تنها معطوف به وجه سياسي مفهوم طبقه است و نه وجه ساختاري و اقتصادي آن.
6 /10
6

کارگران بی طبقه (توان چانه زنی کارگران در ایران پس از انقلاب)

حضور تشکل‌‌هاي کارگري در ساختار اقتصادي جوامع مدرن، با توجه به وجود منافع متعارض در روابط ميان کارگران و کارفرمايان، اهميت زيادي دارد. اين سازمان‌‌ها، هم به‌‌عنوان ميانجي تعارضات اقتصادي در فرايند کار و هم به‌‌عنوان مهم‌‌ترين سازوکار تدافعي کارگران، نقشي حياتي در نظام‌‌هاي اقتصادي موجود ايفا مي‌کنند. بديهي است که کارگر منفرد فقط مي‌تواند سر دستمزد و شرايط کاري شخص خود با کارفرما وارد مذاکره شود و گرفتن امتيازات کلان‌‌تر تنها از رهگذر قدرت جمعي کارگران در فرايند مذاکره يا منازعه امکان‌‌پذير است. از طرف ديگر، با تأمين يک‌‌طرفه‌‌ي منافع کارفرمايان در نبود تشکل‌‌هاي کارگري معيشت، قدرت خريد و امکانات مادي کارگران براي بازتوليد حيات اجتماعي‌‌شان کاهش مي‌‌يابد. زيرا کارفرمايان همواره تمايل دارند دستمزدها و امکانات رفاهي کارگران را براي افزايش ارزش‌‌آفريني از فرايند کار و تضمين روند انباشت سرمايه به حداقل ممکن کاهش دهند. بنابراين، حضور تشکل‌‌هاي کارگري هم براي احقاق حقوق کارگران و هم براي جلوگيري از فرسايش نسلي و بين‌‌نسلي آن‌‌ها اهميت بسيار زيادي دارد..." اين كتاب از رساله‌ي دكتراي من با عنوان (تحول توان چانه‌زني كارگران در ايران پس از انقلاب) استخراج شده است...عنوان كتاب ممكن است باعث ايجاد سوءتفاهماتي شود همين‌جا متذكر مي شوم (بي‌طبقه) وصف‌شدن كارگران ايراني در نام‌گذاري اين كتاب تنها معطوف به وجه سياسي مفهوم طبقه است و نه وجه ساختاري و اقتصادي آن.

علیرضا خیراللهی



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی