خال کوب آشویتس (براساس یک داستان واقعی)
در آوریل 1942 و در بحبوحۀ جنگ جهانی دوم،لالی سوکولوف بهاجبار به اردوگاه آشویتس بیرکناو منتقل میشود. او که به زبانهای مختلف تسلط دارد، مسئول خالکوبی شمارههای شناسایی بر دست زندانیان تازهوارد میشود؛ شمارههایی که سرنوشت آنها را رقم میزند؛ اگر جوان و سالم باشند به کار اجباری فرستاده میشوند، درغیراینصورت راهی اتاق گاز و کورههای آدمسوزی میشوند. لالی طی دو سال و نیم اسارت در آشویتس بیرکناو شاهد هولناکترین قساوتها و وحشیگریهای بشر و همچنین شجاعت و شفقت مردمیست که هر لحظه امکان دارد با مرگ روبهرو شوند. در همین اردوگاه است که با دختری به نام گیتا آشنا و در نخستین نگاه عاشقش میشود. «خالکوب آشویتس» روایتیست عاشقانه از پایبندی لالی و گیتا به عشقشان در دورانی آکنده از اندوه و وحشت.