رفته، عزیزم، رفته
کتاب رفته عزیزم رفته/ هیچ کس به یاد نداشت بچه ی چهار ساله ای را دیده باشد که به تنهایی در خیابان راه برود و یا شخص یا اشخاص مشکوکی که یک کودک و یا بسته ای عجیب را حمل کنند. آن طور که همه می گفتند، آماندا مک کریدی طوری ناپدید شده بود که گویا هرگز متولد نشده است.