غم

مرد گفت: «ما مثل بقیه‌ی شهرها هستیم، جز این که ما بی‌نقص هستیم نارضایتی ما را فقط کمال می‌تواند مهار کند ما به دختری احتیاج داریم که ماشین کرایه دهد یکی باید پشت پیشخان بایستد» سسیلیا تهدید کرد: «من زندگی‌ای را خواب می‌بینم که شماها ازش حسابی وحشت دارید» مرد دست سسیلیا را چسبید گفت: «تو مال مایی تو همان دختری هستی که مال ما است و ماشین کرایه می‌دهد آدم باش کاری هم ازت برنمی آید» سسیلیا گفت: «خواهیم دید»
7 /10
7
موضوع کتاب


غم

مرد گفت: «ما مثل بقیه‌ی شهرها هستیم، جز این که ما بی‌نقص هستیم نارضایتی ما را فقط کمال می‌تواند مهار کند ما به دختری احتیاج داریم که ماشین کرایه دهد یکی باید پشت پیشخان بایستد» سسیلیا تهدید کرد: «من زندگی‌ای را خواب می‌بینم که شماها ازش حسابی وحشت دارید» مرد دست سسیلیا را چسبید گفت: «تو مال مایی تو همان دختری هستی که مال ما است و ماشین کرایه می‌دهد آدم باش کاری هم ازت برنمی آید» سسیلیا گفت: «خواهیم دید»

دونالد بارتلمی



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی