تدفین مادربزرگ

کتاب تدفین مادربزرگ، همچون سایر داستان‌های گابریل گارسیا مارکز، سرشار از لحظات تخیلی و توام با طنز و شخصیت‌های ساده روستایی است و ماجرای زندگی و مرگ مادربزرگی را از لحظاتی قبل مرگ او روایت می‌کند. تدفین مادربزرگ مانند باقی داستان‌ها و رمان‌های مارکز، پس از آنکه قدری از ماجرا را در زمان حال بازگو می‌کند، ما را به گذشته می‌برد. شخصیت اصلی این داستان، زن مسنی است که هیچ‌کس باور نمی‌کرد روزی از دنیا برود. او مادربزرگی قدرتمند و مالک منطقه‌ای وسیع است و افراد زیادی زیر دست او قرار دارند. قدرت زیاد مادربزرگ او را تبدیل به دیکتاتوری کرده که به نظر می‌رسد مرگ او با به پایان رسیدن فرمانروایی مصادف می‌شود و نویسنده با روایت دوره‌ای 14 روزه که بین مرگ تا تدفین او را در برمی‌گیرد اشاره و نقدی بر استعمار و زورگویی‌های رهبران جامعه دارد کشیش پیر و تقریباً صد ساله‌ای که شیطان و یهودی سرگردان را به چشم می‌بیند؛ مردمی که با حیرت می‌بینند پرندگان توری‌ها را می‌شکافند تا در اتاق‌های خانه‌ها بمیرند؛ دزدی که چیزی برای ربودن نمی‌یابد و ناچار گوی‌های بیلیارد را می‌دزدد و یگانه وسیله‌ی سرگرمی مردان روستا را از آنان می‌گیرد؛ پاپ که سوار بر «گوندوله» سیاه خود از طریق باتلاق‌های جنگل خود را به روستای ماکوندو می‌رساند تا در مراسم خاکسپاری مسخره «مادربزرگ» خودکامه و مادرسالاری حضور یابد که خبر مرگش عزای ملی مسخره‌ای راه می‌اندازد؛ مجموعه ماجراهایی هستند که در این کتاب روی می‌دهند
7 /10
7

تدفین مادربزرگ

کتاب تدفین مادربزرگ، همچون سایر داستان‌های گابریل گارسیا مارکز، سرشار از لحظات تخیلی و توام با طنز و شخصیت‌های ساده روستایی است و ماجرای زندگی و مرگ مادربزرگی را از لحظاتی قبل مرگ او روایت می‌کند. تدفین مادربزرگ مانند باقی داستان‌ها و رمان‌های مارکز، پس از آنکه قدری از ماجرا را در زمان حال بازگو می‌کند، ما را به گذشته می‌برد. شخصیت اصلی این داستان، زن مسنی است که هیچ‌کس باور نمی‌کرد روزی از دنیا برود. او مادربزرگی قدرتمند و مالک منطقه‌ای وسیع است و افراد زیادی زیر دست او قرار دارند. قدرت زیاد مادربزرگ او را تبدیل به دیکتاتوری کرده که به نظر می‌رسد مرگ او با به پایان رسیدن فرمانروایی مصادف می‌شود و نویسنده با روایت دوره‌ای 14 روزه که بین مرگ تا تدفین او را در برمی‌گیرد اشاره و نقدی بر استعمار و زورگویی‌های رهبران جامعه دارد کشیش پیر و تقریباً صد ساله‌ای که شیطان و یهودی سرگردان را به چشم می‌بیند؛ مردمی که با حیرت می‌بینند پرندگان توری‌ها را می‌شکافند تا در اتاق‌های خانه‌ها بمیرند؛ دزدی که چیزی برای ربودن نمی‌یابد و ناچار گوی‌های بیلیارد را می‌دزدد و یگانه وسیله‌ی سرگرمی مردان روستا را از آنان می‌گیرد؛ پاپ که سوار بر «گوندوله» سیاه خود از طریق باتلاق‌های جنگل خود را به روستای ماکوندو می‌رساند تا در مراسم خاکسپاری مسخره «مادربزرگ» خودکامه و مادرسالاری حضور یابد که خبر مرگش عزای ملی مسخره‌ای راه می‌اندازد؛ مجموعه ماجراهایی هستند که در این کتاب روی می‌دهند

گابریل گارسیا مارکز



نظرات


برای ثبت نظر ابتدا وارد سیستم شوید

شاید دوست داشته باشید

فروشندگان اين كتاب

عبارت امنیتی