کینو
موراکامی در داستان کینو روایت عشق، تنهایی و رنج دورافتادگی انسان معاصر از علایق خویش را به تصویر میکشد. این نویسنده در کتاب موردنظر، از لحنی غریب و شاعرانه برای روایت داستانش استفاده کرده است در قسمتی از این کتاب میخوانیم: میخواست به توصیهی خالهاش گوش دهد و برنامههای آموزشی تلویزیون را ببیند، اما آنها هم اطلاعات مفیدی به او ندادند. روز دوم اقامتش در تاکاماتسو، پنجشنبه بود. بنابراین از فروشگاه محلی کارت پستالی خرید، تمبری چسباند و برای خالهاش پست کرد. طبق توصیه کامیتا فقط اسم و آدرس خاله را پشت پاکت نوشت. کامیتا گفته بود: حواست را جمع کن. خیلی مهم است مهم نبود کینو قضیه را چقدر جدی گرفته، به هر حال نمیتوانست غیر از آن کاری کند چند روز بعد کینو در یک هتل تجاری ارزان نزدیک ایستگاه کوماموتو در کوشیو اقامت کرد. اتاقی با سقف کوتاه، تخت تنگ، سیستم تلویزیون کوچک، حمام کوچک و یخچال درب و داغان. خودش را مثل یک غول زشت و گنده احساس میکرد. بهجز یک دفعه که به فروشگاه محلی رفت، کل روز را در اتاق ماند...
هاروکی موراکامی
"هاروکی موراکامی زادهٔ ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ است. او یک نویسندهٔ ژاپنی است و کتابها و داستانهای او در ژاپن و همچنین در سطح بینالمللی پرفروش شده و به ۵۰ زبان دنیا ترجمه شدهاند و میلیونها نسخه از آن در خارج از کشور خودش به فروش رفتهاند.
کارهای او جوایز متعددی را از جمله جایزه جهانی فانتزی، جایزهٔ بینالمللی داستان کوتاه فرانک اوکانر، جایزهٔ فرانتس کافکا و جایزهٔ اورشلیم را دریافت کردهاست. مهمترین آثار موراکامی عبارتند از؛ تعقیب گوسفند وحشی، جنگل نوروژی، کافکا در کرانه و کشتن کمانداتور است. داستانهای او بعدها از سوی ادبیات ژاپن محکوم به غیرژاپنی بودن میشوند و مورد انتقاد قرار میگیرد. آنها معتقد بودندکه نوشتههای او تأثیرگرفته از ریموند چندلر، کرت وونهگات و ریچارد براتیگان عنوان میشوند. داستانهای او اغلب سرنوشتباور، سوررئالیستی و دارای تم تنهایی و ازخودبیگانگی است. استیون پول از روزنامهٔ گاردین، موراکامی را به خاطر دستاوردها و آثارش او را در بین بزرگترین نویسندگان قرار دادهاست."